بخش اول مقاله پنجره پشتی و توانایی منش کنجکاوی
بخواهید، به شما داده خواهد شد. بجویید، پیدا خواهید کرد.
بکوبید، در به روی تان باز خواهد شد. چون هر که بخواهد به
دست می آورد و هر که بجوید پیدا می کند و هر که بکوبد،
دَر به رویش باز می شود. انجیل مَتّی 7:7-12
مقدمه: کنجکاوی در فیلم پنجره پشتی
امروز به سراغ فیلم پنجره پشتی یکی از شاهکارهای هیچکاک در تاریخ سینما میرویم تا با نگاهی از پنجره روانشناسی یکبار دیگر به تماشای این اثر بنشینیم.
فیلم داستان عکاس خبرنگاری بنام جیمز استوارت را روایت میکند که بعد از آسیب دیدن حین عکاسی خانه نشین شده و اوقاتش را با پاییدن و نگاه کردن همسایهها از پنجره به وسیله دوربینش میگذراند؛ او در میان تنها نیست و معشوقهاش لیزا گریس نیز همراهیش میکند تا پرده از راز یک قتل احتمالی بردارند.
این پلات[1] فیلم تک لوکیشن پنجره پشتی است که اکثر نماهای آن در یک اتاق فیلمبرداری شده است اما چه چیز این اثر استاد تعلیق را به اقتباسی ماندگار[2] در تاریخ سینما بدل کرده است؟ فیلمی که بعد از گذشت سالها همچنان برای ما ارزش دید و واکاوی دارد.
در حقیقت میتوان پاسخهای گوناگونی به این پرسش وجود داد اما آنچه ما در این مقاله به دنبال آن هستیم کنجکاوی است که در تار و پود این اثر تنیده شده: کجکاوی بیننده برای تماشا، کنجکاوی شخصیتها و تحول آنها در مسیر افشای راز.
ایستگاه آغازین: کنجکاوی به مثابه آغاز
کنجکاوی از نظر روانشناسی شامل شناختن و جستجوی فعالانه فرصتهای چالش براگیز و دنبال کردن دانش جدید است، ما بر اساس ساختار مغزیمان تقریبا با همه چیز خو میگیریم اما کنجکاوی به ما کمک میکند که به دنبال جنبههای جدید یا تازه یک تجربه فرایند یا محصول باشید به ویژه جنبههایی که کاملا درک نکردهاید.
همچنین بدون اینکه گرفتار مشغله فکری مضطربانه شوید، کنجکاوی میتواند جنبههای عادی زندگی روزمره شما را به سبک زندگی همراه با مجذوبیت جالب و با انگیزه بدل کند.
در روانشناسی مثبت استفاده متوازن از توانمندی کنجکاوی در مسیر خودشناسی برای رشد بسیار مهم است؛ از این رو آن را مانند طیفی از حالتهای افراطی مانند فضولی، دخالت و تجسس تا حالات تفریطی مانند ملالت، بیعلاقگی، بی تفاوتی در زندگی در نظر میگیرد و استفاده بهینه از آن در زمان مواجهه با دوگانگی و ابهام را راهگشا میداند. (1)
حال که تعریفی از کنجکاوی بدست آوردیم بیاید به سراغ فیلم برویم و ببینیم که کنجکاوی چگونه جهان داستانی آن را شکل میدهد؛ به این منظور میتوان فیلم را از منظر محتوایی به دو مسئلهی اصلی تقسیم کرد و به نوبت هر یک را مورد بررسی قرار داد:
1. درست و غلطهای اخلاقی هنگام یک کنجکاوی غیرقابل کنترل که در قالب تحقیقات جف صورت میگیرد و ما را نیز به عنوان تماشاگر درگیر ماجرا میکند.
2. تقابل دو جنس زن و مرد که در قالب چالشهای رابطهی جف و لیزا مطرح میشود.
ایستگاه دوم: کنجکاوی مسئلهای اخلاقی!
فیسلوفان و روانشناسان تا حد زیادی قبول دارند که انسانها طبیعتا کنجکاواند؛ ارسطو کتاب متافیزیک خود را اینگونه آغاز میکند که همه انسانها بالطبع میل به دانستن دارند اما وجه دومی از کنجکاوی نیز وجود دارد که همه محققان بر سرش توافق دارند و آن ماهیت دوگانه کنجکاوی اسـت.
از یـک سـو، کنجـکاوی نمـود مثبتـی دارد کـه به جسـتوجوی دانش، علاقهمندی و کاوش دقیق مربوط است و از سوی دیگر، نمودی منفی دارد که به فضولی کردن، مداخلهگری و تمایل به دانستن چیزی بیش از آنچه مناسب قلمداد میشود، مربـوط اسـت تا جایی که آگوستین قدیس کنجکاوی را در کنار غرور و شهوت یکی از سه گناه نخستین انسان میدانست. (2)
گویی اندیشمندان کلاسیک نگران وسوسه افراط و اندیشمندان معاصر نگران تفریط و بیاشتهایی فکری ما هستند؛ از این رو میتوان اینطور بیان کرد که کنجکاوی در تعادلی از وجود میل مناسب برای کسب دانش درست(هدف) در زمان و مکان مناسب(روش) است و میتوان آن را به وسیله نقض حقوق دیگری مرزبندی کرد.
با این تفسیر میتوان به راحتی مردی را که با دوربینی در دست از پنجره مشغول به چشم چرانی همسایههای از همه جا بیخبر خود است را مقصر دانست و این عمل او را حتی اگر بر حسب اتفاق باعث کشف یک قاتل شود را غیر اخلاقی و مربوط به نیمه تاریک کنجکاوی دانست اما اگر به غیر اخلاقی بودن این کار رای دهیم پس باید این را نیز مشخص کنیم که تکلیف تماشاگران و کارگردان این فیلم چیست؟
ابتدا به سراغ تماشاگر میرویم؛ آیا او به عمل خود آگاه است یا ناآگاهانه با چشمان جف از لنز دوربین او مشغول دید زدن است؟ آیا سینما یک چشم چرانی نیست؟ شاید فکر کنید که تماشاچی ناآگاه و مجبور است اما این طور نیست چرا که هیچکاک در همان ابتدای فیلم به زبان استلا او را به ماهیت عملش آگاه میکند تا از خود بپرسد که چه میکند!
پس اگر هیچکاک به این امر آگاه است و حتی آن را در قالب تلنگری کنایی به تماشاگر گوشزد میکند موضع خود او در برابر این امر چیست؟ آیا تمام این فیلم آینهای در برابرمی تماشاچی است تا او را با چشم چران درون خود آشنا کند و یا نقدی به اجتماعی است که ملال زندگی خود را با سرک کشیدن در زندگی دیگری از خود پنهان میکند؟ و آیا این اهداف تاثیری در غیر اخلاقی بودن ساخت چنین فیلمی دارد؟ (3)
«برای پاسخ به این سوال به سراغ خود هیچکاک میرویم در کتاب "سینما به روایت هیچکاک"با ترجمه ی پیروز دوایی، هیچکاک در جواب این پرسش تروفو که آیا نگاه جیمز استوارت صرفا جهت کنجکاوی است یا علت دیگری دارد و همچنین ضمن پاسخ به یک منتقد زن (که فیلم پنجره ی عقبی را به سبب چشم چران بودن شخصیت اصلی یعنی جیمز استوارت وحشتناک خوانده است) میگوید: از کجا وحشتناک است؟ مگر ما نیستیم؟شرط می بندم از هر ده نفر نه نفر بعضی موقعیتها را ببینند به جای کنترل نگاه در آن مواقع به [سبب ضعف اراده]چشمان خود را معطوف سوژه می نمایانند.
هیچکاک در مصاحبههایش گفته که به ارزشگذاریهای اخلاقی فیلم پنجره پشتی اعتقادی ندارد، اما اگر قرار باشد نقد را با نگاه به اثر و صرفاً نگاه به آن انجام دهیم، باید کمکشهای اخلاقی را که در درونمایهی فیلم گنجانده شده نیز در نظر بگیریم؛ هرچند نتیجهای را به دنبال نداشته باشد. کنجکاوی جف به اشکال مختلفی بروز پیدا میکند و از انحراف اخلاقی به کشف یک قتل میرسد. بنابراین میتوانیم در پشت پردهی داستان، مفهوم بازتاب اعمال یک فرد به سمت خودش را ببینیم، اما تعیین خوبی و بدی را نه.» (4)
با این همه تصمیم گیری در خصوص این سوالات میتواند بر حسب دیدگاه خوانند این متن متفاوت باشد و هدف از بیان آنها تنها ایجاد این پرسش در ذهن او و بر انگیختن "کنجکاویش" به عنوان انسانی عامل بوده است و با این سوالات بخش اول از بررسی فیلم پنجره پشتی را به پایان میرسانیم تا در دو بخش بعدی به واکاوی شخصیتهای جف و لیزا بپردازیم.
نویسنده: مسعود امامی
خرداد 1403
منابع مورد استفاده شاخص:
- روان درمانی مثبت: رشید طیب و مارتین سلیگمن
- روانشناسی اخلاقی کنجکاوی: ایلهان اینان، لانی واتسن، دنیس ویتکوم، صفیه ییت
- نقد و تحلیل پنجره عقبی وبسایت کاتشو
- فرار از واقعیت از پنجره پشتی وبسایت مجله کتابچی
[1] طرح فیلمنامه دنبالهای از وقایع است که به طور چشمگیری توسط یک نویسنده برای بیان یک داستان تنظیم میشود.
[2] پنجره پشتی با اقتباس از کتاب (it had to be murder) نوشتهی ویلیام آیریش و با کمک فیلمنامهنویس آمریکایی جان مایکل هیز به نسخهای سینمایی درآمد.